مقدمه:
از مساجد قدیم تهران و بازار - واقع در محله‏ی بازار و انتهای بازار عباس‏آباد در بیرون از بازارچه‏ی حاج قاسم و در ابتدای کوچه‏ی مزینی - مسجد حاج محمدابراهیم تاجر اصفهانی است(1)

از بانی آن اطلاعات چندانی در دست نیست و همین اندازه می‏دانیم که فرزند آقا محمدجعفر و اصلا اصفهانی بود که در تهران سکونت داشت و به تجارت تنباکو می‏پرداخته است (2)

وقف‏نامه‏ی مسجد بر پارچه‏ای به ابعاد 41 ضربدر 78 سانتی‏متر مربع است که در 30 سطر و به خط شکسته نستعلیق و آیات آن به خط نسخ نگارش شده است و در لوله‏ی شماره‏ی یک بایگانی مرکزی سازمان اوقاف و امور خیریه نگه‏داری می‏شود.

و البته آثار پارگی و آب خوردگی سند، پس از مرمت آن، به وضوح به چشم می‏خورد. از این وقف‏نامه دو سواد و یک کتیبه نیز وجود دارد. از دو سواد، یکی موررخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق، به شماره‏ی 4463، با نشان «وزارت معارف و اوقاف و فواید عامه» .

و به صورت طوماری به ابعاد 5 / 22 ضربدر 120 سانتی‏متر مربع در 53 سطر و به خط شکسته نستعلیق است. سواد دیگر وقف‏نامه‏ی مذکور، بدون تاریخ و شماره و روی کاغذی با نشان «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» است.

این دو سواد در حال حاضر در بایگانی مرکزی سازمان اوقاف و امور خیریه، به شماره‏ی 82، نگه‏داری می‏شود. وقف‏نامه‏ای هم به صورت سنگ نبشته در خود مسجد وجود دارد که در هشت سطر و ابعاد 54 ضربدر 96 سانتی‏متر مربع به نگارش درآمده و در حقیقت خلاصه‏ای از وقف‏نامه‏ی مسجد، و تنها اثری است که پس از بازسازی بنا در 1335 ه.ش به جای مانده است.

نکته‏ی قابل توجه از مقایسه‏ی وقف‏نامه‏ی اصلی با رونوشت‏های مکتوب، اختلاف اندک در نسخه‏برداری‏ها و تعداد سجلات آنهاست. به طوری که در وقف‏نامه‏ی اصلی، 27 سجل؛ در رونوشت بی‏تاریخ مذکور، 26 سجل، و در رونوشت مورخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق، 24 سجل موجود است.

همچنین در رونوشت مورخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق، تأییدیه‏ای از سوی حجت‏الاسلام محمدصادق طباطبایی، پسر میرزا سید محمد طباطبایی معروف به سنگلجی از روحانیون طراز اول تهران به چشم می‏خورد که در اصل وقف‏نامه و رونوشت بدون تاریخ، ذکری از آن نیست و برای مزید اطلاع در اینجا می‏آید.

بسم تعالی، قد صح و وضح الوقف المسطور علی الجهات المسطوره کما سطر و التولیة و النظارة کما سطر لدی فی 29 صفر المظفر 1300؛ محل خاتم مبارک حضرت حجةالاسلام مرحوم مغفور آقای آقا سید صادق اعلی الله مقامه الشریف (محمدصادق بن محمد مهدی الحسینی الطباطبایی).

مسجد حاج محمدابراهیم تاجر اصفهانی، امروزه به مسجد جزایری معروف است (3)و در 1335 ه.ش بر اساس نقشه‏ای که مهندس لرزاده برای ساختمان آن کشیده بود تجدید بنا شد و در حال حاضر دارای یک شبستان با مساحت 175 متر مربع، بالکنی با مساحت 100 متر مربع و یک آبدارخانه و انبار کوچک در حدود سه متر مربع است (4)

بر اساس اطلاعات مندرج در طومار مذکور، موقوفات حاج محمدابراهیم تاجر اصفهانی شامل یک باب مسجد و پنج باب دکان و دکه به انضمام سه باب دکان دیگر می‏شد که - وقف سه دکان - بین او و کربلایی علی گلپایگانی - پدر همسر وی (5)مشترک بوده است.

در وقف‏نامه‏ی حاضر، واقف همچون دیگر بانیان خیر، برای تمامی امور مسجد حتی جزئی‏ترین کارها دستورالعمل‏ها و تکالیف خاصی تعیین کرده است که در این جا بدان پرداخته می‏شود.

بر اساس مندرجات وقف‏نامه، تولیت مسجد مادام‏العمر با خود واقف است و پس از او به فرزندان پسر از پسر و یا پسر از دختر می‏رسد که پسر از پسر برای امر تولیت مقدم است.

در صورتی که در میان فرزندان کسی نباشد تولیت بر عهده‏ی عالم شهر است که در صورت تعدد علما، یک نفر از میان آنان،باید برای امور متولی‏گری این مکان به قید قرعه انتخاب شود.

از شروطی که واقف برای متولیان بعد از خودش قرار داد، آن است که متولیان موظف می‏شدند جمع و خرج یک ساله‏ی مسجد را به اطلاع امام جماعت آن و برخی از بزرگان محل برسانند.

امام جماعت نیز نمی‏بایست بیش از اندازه غیبت داشته باشد و در صورت تکرار غیبت، از سوی خود نایبی قرار دهد. این نکته را هم باید افزود که امام جماعت علاوه بر عشر منافع حق‏التولیه، از سه باب دکان نیز سهم می‏برد.

بر اساس نظر واقف، درآمد پنج باب مغازه که بر مسجد وقف شده است، پس از کسر عشر منافع حق تولیت و هزینه‏ی تعمیرات و تغییرات، می‏بایست صرف تعمیر و تخلیه‏ی مستراح‏ها و چاه‏های آن و خرید دلو و ریسمان شود .

و در صورتی که از محل درآمد مبلغی باقی ماند، به ترتیب صرف استخدام خادم برای مسجد، خرید چراغ و فانوس برای روشنایی آن و خرید بوریا و جز آن گردد. اگر هم مسجد هیچ‏گونه مخارجی نداشت مبلغ را پس‏انداز و در سال‏های بعد خرج کنند.

واقف، نظر مساعدی هم به امور دینی و مذهبی و مسائل آموزشی دارد؛ زیرا در وقف‏نامه چنین متذکر می‏شود که اگر منافع و درآمدی از موقوفات، زیاد آمد آن را صرف منبر و ترویج مسائل دینی و تعلیم قرآن و ذکر مصایب اهل‏بیت نمایند.
 

متن وقف نامه

هو
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی وقف و وفق عباده لتحصیل الخیرات و جعلها سببا لرفع الدرجات و الصلوة و السلام علی محمد و آله الهادین الی سبل المبرات والذین بمحبتهم تقبل الطاعات و الاعمال الصالحات.

اما بعد، بر خازنان جواهر قادسه‏ی عقول سلیمه و حواس مستقیمه که به براهین عقلیه و دلایل نقلیه، سود و زیان هر کار و فایده و خسران هر کردار را شناخته‏اند، واضح و لایح است که نقد عمر عزیز سرمایه‏ی بازار روز عرصات و متاع گران‏بهای هستی جز تحصیل اعمال صالحات را نشاید / و ذخایری که (یوم لاینفع مال و لابنون) (26 / 88) به کار نیاید، نباید.

و حطام بی‏ثبات دنیای فانی جز صداق حوریان بهشتی قرار دادن چه کار آید. خوشوقت و فیروزبخت آن دیده‏ی دل بیدار توفیق یار که این بضاعت کاسده و سلعه‏ی فاسده را با گوهر گران‏بهای اضعاف مضاعف کالا / معاوضه و معامله نموده در میعاد (یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا) (30 / 3) به موجب وثیقه‏ی محکمه‏ی (من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له اضعافا کثیرة) (245 / 2) .

در صحیفه‏ی مربحه‏ی (و مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من انفسهم کمثل حبة / بربوة اصابها و ابل فاتت اکلها ضعفین) (265 / 2) خزاین بی‏حساب اجر و ثواب در تحت تملک و حوزه‏ی تصرف مخلد خویش آورد .

و با حیاتی جاودان در غرفات جنان مصاحب حور و غلمان (متکئین علی رفرف خضر و عبقری حسان) (55 / 76) بساط نشاط و عشرت گسترد / و حبذا حال خجسته مآل دانش نصیبی که به هدایت و ارشاد آیه‏ی وافی هدایه‏ی (و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عندالله) (110 / 2) در دار دنیا که مزرعه‏ی آخرت است (6)،

تخمی صالح در کشت‏زار عمل افشاند تا به بهانه‏ی دانه، منی و به ازای منی خرمنی، چنانچه مصدوقه‏ی (مثل الذین / ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حخبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مأة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم) (261 / 2) ناطق است،

فراهم آرد و به دلالت نصوص صریحه و اخبار صحیحه اربح تجارات / و انفع معاملات صدقه‏ی جاریه است که فایده و نمای آن علی مر الدهور و الاعوام به متصدقین عاید و راجع می‏گردد. و به شهادت عقل و نقل، افضل و اکمل صدقات جاریه احداث مساجد و معابد و بقاع و تحبیس و توقیف عقار و ضیاع به جهت تعمیر و بقای بقاع و ارتزاق و / انتفاع طلبه‏ی علوم دینیه و معارف یقینیه و ناشرین آثار و اخبار علیه‏ی نبویه و نحو ذلک است.

پس توفیق ربانی شامل حال فرخنده مآل عالی‏شأن عزت و سعادت توأمان خیرالحاج والتجار حاجی محمدابراهیم تاجر تنباکوفروش اصفهانی‏الاصل خلف مرحوم مغفور آقا محمدجعفر / [محل مهر: سلام علی ابراهیم] اصفهانی گردید .

که در دارالخلافه‏ی طهران در محله‏ی بازار احداث مسجدی نموده و دکاکین متصله به مسجد مزبور ساخته و آنها را نیز وقف نموده که منافع آنها از قرار تفصیل ذیل در مصارف مسجد مزبور و امام آن صرف شود، لهذا وقف صحیح مؤبد شرعی و حبس مخلد ملی نمود - قربة الی الله / و طلبا لمرضاته موازی پنج باب از دکاکین مزبوره و دکه [ای] را که محدود به حدود ذیل می‏باشند.

حد اول از درب مردانه مسجد مزبور
حد آخر تا سه باب باقی‏مانده از دکاکین به درب زنانه مسجد
حدی به مسجد مزبور
حدی به شارع عام

بر کافه و قاطبه‏ی مؤمنین از این جهت که هر ساله منافع حاصله‏ی از این پنج باب و دکه‏ی متصله‏ی به هم بعد از وضع عشر از منافع از بابت حق‏التولیه و پس از اخراج مخارج عین موقوفه / از جهت تعمیر و تغییر در آنها به نحو متعارف و برای حفظ و بقای آنها چنانچه احتیاج افتد .

مثل آنکه مدعی به هم رساند یا غاصبی بخواهد غصب نماید و نحوها که محتاج به دادن وجهی به غیر شود به نحو متعارف ملاکین بقیه را بعد از مصارف مزبوره صرف مسجد مزبور و مرافق آن از بیت‏الخلا و منبع / و چاه منبع نمایند.

و چنانچه در همه‏ی تعمیر و مخارج به هم رسد و مداخل وفا به کل آنها ننماید اول تعمیر بیت‏الخلا نمایند و بعد از آن منبع و پس از آنها تعمیر مسجد و پس از فراغ از آنها آنچه متعلق به منبع و چاه است صرف نمایند .

از دلو و ریسمان و تنقیه‏ی چاه و نحوها و پس از / تعمیرات و مخارج مزبوره اگر فاضل آید منافع موقوفه استیجار خادمی نمایند از برای خدمت مسجد مزبور و چنانچه چیزی فاضل آید صرف روشنایی مسجد مرقوم و آنچه متعلق باصباح است .

از قبیل چراغ و فانوس و غیرها و صرف بوریای مسجد نمایند و هرگاه در سنه‏ی اولی / محتاج به تعمیر و مخارج نشوند و وجه از موقوفه‏ی باقی بماند و فاضل آید، متولی ضبط و حفظ نماید آن را از برای سنه‏ی بعد که صرف تعمیر و سایر مخارج به نحو مزبور نماید.

و چنانچه در سنه‏ی ثانیه نیز تعمیری به هم رساند و مخارجی نباشد که صرف در آنها شود متولی مختار است که در وجوه بری که / متعلق به مسجد باشد صرف نماید از قبیل منبر و ترویج مسائل دینیه و تعلیم قرائت و ذکر مصایب اهل‏بیت علیهم‏السلام و چنانچه در سنه [ای]

منافع وفا به مخارج آن ننماید و یا دینی بماند تکمیل و ادای آن در سنه‏ی لاحقه نمایند. و باید به نحو مزبور مراعات ترتیب / نمایند و مبتداء سنه در صرف منافع از غره‏ی شهر ذیحجةالحرام من شهور سنه‏ی 1266، یکهزار و دویست و شصت و شش هجری می‏باشد.

و تولیت موقوفه را واقف مشارالیه مادام حیاته به نفس نفیس خود موفوض داشته و بعده باولاده الذکور / والذکور من الذکور والذکور من الاناث و ذکور از ذکور مقدم است بر ذکور از اناث و هکذا ما تعاقبوا و تناسلوا؛ و شرط است [شد] (9)

در متولی بعد واقف در جمیع طبقات رشد و امانت و تقدم طبقه‏ی اولی بر ثانیه با اتصاف / به وصفین مزبورین و در صورت تعدد و اتصاف کل به وصفین معتبرین هر یک که قیام و اقدام نموده مستقل و متعین است.

و عندالتنازع و التشاجر بینهم و تساویهم رجوع به قرعه نمایند و در صورت فقدان کسی که متصف به وصفین / باشد در طبقه‏ی اول طبقه‏ی ثانیه مقدم است و هکذا و چنانچه در طبقات هیچ کس اهلیت نداشته باشد .

یعنی رشید و امین نباشد تولیت راجع است به عالم بلد و عند تعدد العالم با علم مسلم و عند التعدد و الاشتباه نیز / رجوع به قرعه نمایند و شرط دیگر در طبقات بعد از واقف آنکه مداخل و مخارج مزبوره‏ی هر ساله باید به اطلاع و استحضار امام مسجد مزبور و جمعی از عدول از اهل بلد بوده باشد، به این معنی که سالی یک دفعه مداخل و مخارج آن سال را به ایشان / بنماید.

و صیغةالوقف جامعة لجمیع الشرایطه المعتبرة فی الشریعة المقدسة - علی صادعها آلاف التحف والتحیه - حسب ما زیر و رقم فی هذه الوریقه سمت جریان پذیرفته (10)و قبض شرعی به عمل آمده همچنین واقف مشارالیه واقف مؤبد صحیح شرعی لازم اسلامی نموده /

سه باب دیگر از دکاکینی که متصله به مسجد مزبورند با اتصال آنها به یکدیگر که واقعند در سمت جنوب مسجد که محدود ذیل می‏باشند.
حد اول آنها از سه باب مانده از آخر پنج باب به در مسجد زنانه
حد آخر آنها الی درب مسجد زنانه
حدی به مسجد مزبور
حدی به شارع عام

قربة الی الله و طلبا لمرضاته بر مؤمنین از جهت صرف منافع حاصله از آنها هر ساله بعد از وضع عشر /(11)از منافع از بابت حق‏التولیه و پس از تعمیر و مخارج عین موقوفه کما فصل فی السابق بقیه را به امام مسجد مزبور رسانند، به شرط آنکه امامتش به نحو امامت شرعیه بوده باشد و غایب نباشد.

به غیبت معتد بها و معرض کلی به امامت نباشد و زیاد از / یک سال غیبت او طول نکشد و در زمان غیبت معتد بها نایب و خلیفه[ای] از او در مسجد باشد و در صورت مسافرت به سفر زیارات چنانچه نایبی از برای خود قرار ندهد.

و زمان زیاد از یک سال طول نکشد نیز راجع به خودش باشد و در سایر اسفار اگر چه / یک سال هم نگذرد، مستحق چیزی نباشد و در صورتی که از برای مسجد امامی نباشد به وصف مزبور متولی آن وجه را در وجوه بر صرف نماید.

از قبیل ترویج مسایل دینیه و تعلیم قرائت و ذکر مصایب اهل‏بیت طهارت علیهم‏السلام / و نحوها. و تولیت آن کما زبر فی السابق للواقف و بعده للمزبورین فی السابق علی الترتیب و التفصیل.

توضیح آنکه این سه باب با دکان هفت ثمن هر یک را واقف مشارالیه بر امام مسجد مزبور وقف نمود و یک ثمن / دیگر آنها را عالی‏شأن کربلایی علی خلف مرحوم آقا محمدطاهر گلپایگانی بر امام موصوف مرقوم، وقف نموده و صیغةالشرعیه جاری شده / و جمیع شرایط معتبره‏ی در وقف به عمل آمده از قبض و غیرها. وقفا لازما صحیحا شرعیا (فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه / علی الذین یبدلونه) (2 / 181) و کان ذلک فی حادی عشر من ذیقعدةالحرام من شهور سنه‏ی 1266.

[محل مهر:] یا ابراهیم خلیل‏الله
[محل مهر:] سلام علی ابراهیم

سجلات
 

1. قد اقر و اعترف جناب کهف الحاج حاجی محمدابراهیم علی الوقف المرقوم المسطور جمیعا حرره محمدباقر فی رجب‏المرجب فی سنة؛ [محل مهر:] یا باقرالعلوم.

2. قد اقر و اعترف الواقف المرقوم بجمیع ما رقم و انا العبد العاصی؛ [محل مهر:] عبده محمدباقر

3. بسم الله خیرالاسماء؛ قد اقر و اعترف جناب الحاج الواقف علی حسب ما زبر فیه لدی الجانی فی یوم الخمیس الخامس و العشرین من رجب‏المرجب سنه‏ی 1271؛ [محل مهر:] عبده الراجی محمد ابن محمد...(12)

4. قد وضح و صح تمام ما زبر فیه لدی فی 5 شهر رجب‏المرجب 1271؛ [محل مهر:] عبده سید محمدمهدی ابن مرتضی الحسنی الحسینی (13)

5. بسم‏الله تعالی شأنه؛ قد اعترف جناب الحاج المسطور، زید عمره، بما فی الصحیفه لدی عبدالجانی فی لیلة السادس و العشرین فی ربیع‏الاول 1280؛ [محل مهر:] عبده حسن ابن نصرالله الحسینی(14)

6. قد اقر الواقف وفقه الله من المواقف بما رقم فیه لدی الخائف؛ [محل مهر:] یا یحیی

7. قد اعترف الواقف بجمیع ما رقم لدا، اقل السادات؛ [محل مهر:] حسن الحسینی
8. بسمه تعالی؛ صدر الوقف من الواقف الموفق بشرایطه حتی الاقباض و قبول المتولی و الحاکم لدی حسب ما فیه؛ [محل مهر:] الراجی عفو ربه عبدالحسین ابن علی (15)

9. بسم‏الله؛ قد وقف الواقف انجاه الله فی المواقف کما رقم مشتملا علی جمیع صحة و لزوما حسب ما درج بمحضر اقل خدام الشریعة؛ [محل مهر:] عبده الراجی عبدالحسین (16)

10. بسم‏الله تعالی؛ اقر بالوقف بشرایطه لدی؛ [محل مهر:] المحتاج الی الله الغنی، علی (17)

11. هوالله تعالی؛ قد وقع ما فیه کما فیه بمحضری و انا العبد الخاطی؛ [محل مهر:] اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول‏الله

12. قدت جرت صیغة الوقف علی ما ذکر فیه لدی؛ [محل مهر:] عبده ابوالحسین الموسوی

13. بسم‏الله و الحمدلله: اعترف الواقف وفقه‏الله تعالی بما فیه عندی؛ [محل مهر:] عبده محمود بن محمدعلی (18)

14. [محل مهر:] الراجی الی الله محمد ابن محمود

15. هوالله... قد اقر عالی الشأن الحاج محمدابراهیم بتمام ما رقم فیه و نسب‏الیه فیه فی شهر ربیع‏الاول سنه‏ی 1282؛ [محل مهر:] افوض امری الی‏الله عبده حسین الخلیلی

16. بسم‏الله تعالی؛ قد اعترف جناب الحاج محمدابراهیم بالوقف علی الوجه المسطور لدی فی لیلة الرابع عشر من شهر ربیع‏الثانی 1271؛ [محل مهر:] العبد المذنب میرزا محمد (19)

17. بسم‏الله تعالی شأنه فی الثامن عشر من ربیع‏المولود سنه 1282،ر اشرف علی الحاج عالی شأن الحاج محمدابراهیم الواقف وفقه‏الله بمراتبه بجمیع ما فی هذه الوریقه من الوقف و التولیة علی التفصیل المرقوم حرره العبد الخاطی؛ [محل مهر:] عبده محمدصالح ابن حسن الموسوی (20)

18. قد اقر الواقف المروقم بتمام ما رقم فی المتن لدی؛ [محل مهر:] احمد شریف

19. هو اعترف بالوقف المرقوم لشرایطه لدی العبد الاقل؛ [محل مهر:] الراجی الی الله علی

20. بسم‏الله تعالی؛ صح بما زبر فیه لدی العاصی؛ [محل مهر:] محمدکاظم

21. قد اقر و اعترف الواقف المرحوم بجمیع ما زبر فیه انا العبد العاصی؛ [محل مهر:] عبده محمدهاشم

22. بسم‏الله تعالی؛ اقر الوقف بشرایطه لدی؛ [محل مهر:] عبده عبدالحسین

23. [محل مهر:] صحح ملک‏التجار.

24. هو بسم‏الله تعالی؛ قد وقع جمیع ما رقم فیه لدی حرره؛ [محل مهر:] العبد المذنب عبدالله (21)

25. اقر و اعتراف بالوقف المزبور، حرره العبد الخاطی؛ [محل مهر:] عبده الراجی محمدجعفر ابن محمدعلی

26. انا شاهد علی ذلک بر مضمون(22)متن مشهدی رجب خباز ولد آقا حسن‏علی سمنانی؛ [محل مهر:] رجب‏آقا

27. انا شاهد علی ذالک بر مضمون(23)متن مشهدی علی بارفروش ولد کربلائی عباس؛ [محل مهر:]...(24)علی
 

پی نوشت :

1- حجت بلاغی در فهرستی که از مساجد تهران به دست داده، این مسجد را به اشتباه مسجد حاج عبدالکریم اصفهانی نامیده است. برای اطلاع بیش‏تر رک: بلاغی، حجت، تاریخ مرکز تهران و مضافات (بخش ضمائم؛ فهرست مساجد تهران)، ج 2، بی‏جا، بی‏نا، بی‏تا، ص 26.
2- منزل مسکونی حاج محمدابراهیم تاجر، در نزدیکی مسجد و در ابتدای کوچه‏ی دکتر کاظم‏خان قرار داشت که مشتمل بر دو دست و یک باب بود و این از آماری که در 1269 ه.ق از تهران تهیه شده است، به خوبی مستفاد می‏شود. همچنین بر اساس این آمار، او در این محل دارای پنج باب دکان بود و به استثنای یکی از آنها که بسته بود، مابقی شامل یک باب خبازی، یک باب بقالی، یک باب تنباکوفروشی و یک باب علافی می‏شد. حاج محمدابراهیم با مشارکت ملا محمد، چهار باب دکان دیگر نیز در همین محله داشت که عبارت بود از یک باب بقالی، یک باب علافی، یک باب حلیمی و یک باب دیزی‏پزی. برای اطلاع بیش‏تر در این باره، رک: آمار دارالخلافه‏ی تهران (اسنادی از تاریخ اجتماعی تهران در عصر قاجار)، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران، نشر تاریخ ایران، 1369 ش، صص 142 و 179.
3- علت شهرت این مسجد به جزایری، نسبت برخی از ائمه‏ی جماعت این مسجد به جزایری است؛ از آن جمله مرحومان آیت‏الله سید نصرالله جزایری، سید محسن جزایری، سید صدرالدین جزایری، سید محمدعلی جزایری و... (تحقیقات میدانی: مصاحبه با حاج عباس لعلی، فرزند واقف).
4- تحقیقات میدانی.
5- تحقیقات میدانی.
6- اشاره به حدیث نبوی «الدنیا مزرعةالاخرة» است؛ برای اطلاع بیش‏تر، رک: احیاءالعلوم، ج 4، ص 14؛ کنوزالحقایق، طبع هند، ص 64 (به نقل از: فروزانفر، بدیع‏الزمان، احادیث مثنوی، تهران، امیرکبیر، 1361 ه.ش، ص 112.).
9- در متن: به همین صورت آمده است.
10- در متن: پذیرفته.
11- در متن: «از» تکرار شده است.
12- در متن پاک شده است.
13- وی متولد 1185 ه.ق است. فتحعلی شاه او را در 1237 ه.ق امام جمعه‏ی تهران کرد. برای اطلاع بیش‏تر، رک: محبوبی اردکانی، حسین، چهل سال تاریخ ایران در دوره‏ی پادشاهی ناصرالدین شاه [تعلیقات بر المآثر والآثار اعتمادالسلطنه]، ج 2، اساطیر، 1368 ه.ش، ص 742؛ او صاحب شرح نهج‏البلاغه به فارسی نیز هست. رک: طهرانی، شیخ آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف‏الشیعه، ج 14، بیروت، دارالاضواء، بی‏تا، ص 148.
14- وی خلف مرحوم حاجی سید نصرالله استرآبادی - طاب ثراه - است.(آگاهی فوق برگرفته از سواد وقف‏نامه‏ی مورخ هشتم برج اسد سال اودئیل 1331 ه.ق است.).
15- این مهر مربوط به مرحوم مغفور حجت‏الاسلام شیخ عبدالحسین طهرانی، فرزند علی معروف به شیخ‏العراقین است. او از بزرگان، علما و مجتهدان امامیه‏ی اواخر قرن 13 ه.ق است که به سال 1286 ه.ق در سن 67 سالگی در کاظمین درگذشت. برای اطلاع بیش‏تر، رک: میر محمدصادق، سید سعید، «مسجد - مدرسه‏ی شیخ عبدالحسین»، مجله‏ی مسجد، س 5، ش 66، صص 69 - 67.
16- بر اساس سواد وقف‏نامه‏ی تاریخ‏دار، این مهر متعلق به مرحوم آقا شیخ عبدالحسین شوشتری است. اعتمادالسلطنه، او را از علمای بزرگ و از ائمه‏ی جماعات دارالخلافه‏ی تهران برشمرده است. برای اطلاع بیش‏تر، رک: اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، المآثر والآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1363 ه.ش، ص 214.
17- این مهر متعلق به حاج ملاعلی کنی، روحانی برجسته و عالم طراز اول و نافذالکلام تهران در عهد ناصری است. او در 1220 ه.ق در قریه‏ی کن، از قراء حومه‏ی غربی تهران، به دنیا آمد و در 27 محرم 1306 ه.ق در تهران در سن 85 سالگی درگذشت. وی سومین متولی مسجد و مدرسه‏ی خان مروی است؛ برای اطلاع بیش‏تر، رک: میر محمدصادق، سید سعید، «مسجد و مدرسه‏ی خان مروی»، مجله‏ی مسجد، س 5، ش 29، ص 75.
18- بر اساس مندرجات سواد وقف‏نامه‏ی تاریخ‏دار،این مهر متعلق به مرحوم آقا محمود کرمانشاهی است. از فرزند محمدعلی و مقیم تهران بود. از آثار او می‏توان به تنبیه‏الغافلین در رد صوفیه، معجون الهی و شرح دعای سمات اشاره کرد. وی در 1269 ه.ق درگذشت و قبر او در کربلا در رواق پایین پا واقع است. برای اطلاع بیش‏تر، رک: اعتمادالسلطنه، پیشین، ص 244.
19- این مهر متعلق به حاج میرزا محمد اندرمانی، از مجتهدان طراز اول تهران در عهد ناصری است. اعتمادالسلطنه در باب شخصیت او می‏نویسد: «به واقع او در ترویج شرع مقدس و کمک به مسلمانان و حل و فصل مشکلات مسلمین بر اساس موازین و قوانین شرع، کوشش فراوان نمود و بر اکثر علمای دارالخلافه ریاست و تقدم داشت». او دومین متولی مدرسه‏ی خان مروی پس از تبعید حاج میرزا مسیح تهرانی است. برای اطلاع بیش‏تر، رک: اعتمادالسلطنه، پیشین، ص 206؛ میر محمدصادق، سید سعید، «مسجد و مدرسه‏ی مروی»، پیشین، ص 75.
20- بر اساس سواد وقف‏نامه‏ی تاریخ‏دار، این مهر متعلق به حجت‏الاسلام آقا میرصالح عرب است.
21- بر اساس مندرجات سواد وقف‏نامه‏ی تاریخ‏دار، این مهر متعلق به مرحوم آقا شیخ عبدالله مجتهد معروف به کهکی است.
22- در متن: مذمون.
23- در متن: مذمون.
24- در متن پاک شده است.
 

منبع:
میراث جاویدان

این مقاله در تاریخ 1402/7/6 بروز رسانی شده است.
نویسنده: سید سعید میر محمد صادق